جمعیت
به تعداد افرادی که در یک کشور، استان، شهرستان، بخش، دهستان، شهر و روستا، و به طور خلاصه در یک سکونتگاه و مکان مرزدار زندگی میکنند جَمعیَّت گفته میشود. جمعیت افزایش و کاهش میابد. اگر تعداد افرادی که متولد میشوند بیشتر از افرادی که میمیرند باشد جمعیت افزایش و اگر تعداد افرادی که میمیرند بیشتر باشد جمعیت کاهش میابد.

جامعه
انسانها برای ارضای نیازهایشان با دیگران تعامل اجتماعی دارند. در اصطلاح جامعهشناسی به مجموعهای از انسانها که با هم تعامل اجتماعی پایدار دارند، جامعه گفته میشود. در درون جامعه، به دلیل وجود علایق مختلف انسانها و گروهها، تضادهای اجتماعی وجود دارند؛ اما با وجود تضاد تعادل و ثبات جامعه حفظ میگردد. در جامعه افراد نقشهای گوناگونی را میپذیرند و به همان نسبت از مزایای اجتماعی مختلفی بهرهمند میشوند.
جمعیت جهان
جمعیت جهان به کلّ تعداد افراد بشر بر روی زمین در مقطعی از زمان گویند. جمعیت کره زمین بر اساس برآورد اداره آمار آمریکا در اکتبر ۲۰۱۲ بیش از ۷ میلیارد و ۴۶ میلیون نفر برآورد میشود.
جمعیت جهان از هنگام پایان قحطی بزرگ و مرگ سیاه (همهگیری طاعون) در سال ۱۳۵۰ رشد سریعی را آغاز کرد و از جمعیت حدود ۳۷۰ میلیون تا مقدار فعلی افزایش یافت. رشد جمعیت سالانه برای مدت کوتاهی در دهه ۱۹۵۰ و برای مدت طولانیتری در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به بالاتر از ۱٫۸ درصد رسید و در سال ۱۹۶۳ حداکثر رشد ۲٫۳ درصدی را تجربه کرد. شتاب نرخ رشد جمعیت پس از آن رو به کاهش تا سال ۲۰۱۱ به ۱٫۱ درصد رسیده است. در این سال حدود ۱۳۴ میلیون نفر به دنیا آمده و ۵۰ میلیون نفر درگذشتند. پیشبینی میشود در سالهای آینده میزان تولد در همین رقم ثابت بماند اما میزان مرگ و میر افزایش یافته و تا سال ۲۰۴۰ به ۸۰ میلیون نفر در سال برسد.
جمعگرایی
جمع گرایی (به انگلیسی: Collectivism) واژه ایست که بر نوع تعامل رفتاری بین افراد، گروهها و یا اقوام مختلف اطلاق میشود که بر رفتار گروهی و تعامل گروهی استوار میشود. جمعگرایی نقطهٌ مقابل فردگرایی میباشد. جمعگرایی بر جامعه و گروه متمرکز میشود در حالی که فردگرایی بر فرد و خواستههای شخصی او استوار است. جمعگرایی بر اساس همین گروه گرا بودن، خواستار کسب هویت از جمع و رفتار طبق الگوهای از پیش تعیین شدهٌ جمعی است و خودانگاشتهای گروهی، خودانگاشتهای فردی اعضا را به وجود میآورند. از جمله شاخصههای جوامع جمعگرا مراسم گروهی, رقصهای دسته جمعی, پدرسالاری و یا پیرسالاری و.. میباشد و به طور کل جوامع جمعگرا خشنود تر از جوامع فردگرا هستند زیرا بسیاری از اصول زندگی خود را تایید شده در دسترس دارند و نیازی به فهم و اثبات دوبارهً آنها ندارند. در مقابل جوامع فردگرا، بر اصول فردی و چه بسا منافع فردی اهمیت میدهند و این اهمیت به هویت فردی، باعث میشود فرد بسیار تکمیل شده تر از جوامع جمعگرا بار بیاید .گروهی جمعگرایی را در ارتباط با پدیدههای «همه با هم گرایی» و یا «گروهی گرایی» میدانند و «کل گرایی» این دو نظریه به صورت نوعی انسجام بسیار بالای ساختاری، آن را غیرقابل تفکیک مینماید.
اغلب پنداشته میشود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست میباشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فرد گرا همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگِ جمع گرا زندگی میکنند همگی جمع گرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی میکنند فرد محور هستند. در فرهنگهای جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً ً مستقیم وجود ندارد.
ویژگیهای شخصیتی
اهداف گروهی در مقابل اهداف فردی اولویت دارند
هنجارها و ارزشها از طریق گروه مرجع. یا سنت و عرف تعیین میشوند
رضایت گروه و اکثریت اهمیت دارد
باورهای فرد توسط جمع تعیین میشوند
وابستگی بین اعضاء علقههای بین فردی و تجانس گروهی مهم هستند
از راهبردهای غیر مستقیم و اصل حفظ ظاهر در شرایط بحرانی استفاده میشود
رابطه اعضاء تنگاتنگ است
روابط اجتماعی بین اعضاء اجباری بوده و اندازه گروه بزرگتر است
ورود و خروج به گروه به سادگی انجام نمیگیرد
دوستیها و رفاقتها از عمق و استحکام بیشتری برخورداراست
جمعگرایی سیاسی
روسو در کتاب معروف خود قرارداد اجتماعی مثالی از سیاسیون جمعگرا ارایه دادهاست که در آن به این امر اشاره میکند که جوامع انسانی براساس یک قرارداد ضمنی بین جامعه و اعضای جامعه سازماندهی میشوند و اصطلاح بیان کننده این قرارداد عباراتی مانند قدرت دولتی، حقوق و مسئولیت شهروندان فردگرا و... میباشد که بر اساس «اراده عمومی» انتخاب میشوند .بیشتر این جملات و اصطلاحات توسط جامعه شناسان و فیلسوفانی مانند مارکس و هگل القا شدهاست.
با توجه به گفتههای مویرا گرانت، فلسفه سیاسی جمعگرایی به هرنوع فلسفهای که در آن نقش گروه (گروه مدرسه، بازی، همکلاسی، نژادی، ملی و...) پر رنگ تر از نقش فردی افراد باشد باز میگردد. با توجه به بریتانیکا «جمعگرایی در قرن بیستم معانی و اصطلاحات مختلفی را به خودگرفت گاهی در جلد سوسیالیسم و کمونیسم شد و گاه نیز در جلد فاشیسم فرو رفت. آخرین جنبش جمعگرایی, سوشیال دموکراسی است که به دنبال کاهش بی عدالتی موجود در سرمایه داری بی قید و بند با توسل به مقررات و قوانین دولتی، به اشتراک گیری حقوقی و قوانین مالکیت خصوصی و عمومی میپردازد. در سیستم سوسیالیستی اقتصاد جمعگرایانه، یک بینش برای به حداکثر رساندن منافع جمعی و داراییها را با توسل به حداقل مالکیت خصوصی شخصی و حداکثر برنامه ریزی اقتصادی توسط دولت را عنوان میکند. به هر حال، جمعگرایی سیاسی به صورتی مداوم و جدی توسط دولتها پشتیبانی نمیگردد و شاید اصلاً ضرورتی در این کار نباشد.
در این بین یک تفاوت اساسی موجود است که بین تعریف آنارشیستها از جمعگرایی و اینکه خود را جمعگرا معرفی میکنند برمی گردد. تفاوت اساسی آنارشیستها با کمونیستها در تعریف آنها بر سر جمعگرایی، از اینجا شروع میشود که کمونیستها مالکیت خصوصی را انکار کرده و در پی برچیدن آن پیش رفتهاند ولی آنارشیستها، با اینکه مالکیت خصوصی را مرجه نمیدانند، خواستار غیرمتمرکز اداره کردن داراییهای عمومی هستند که این مخالف اصول کمونهای کمونیستی است. بااین وجود، برخلاف آنارشیست کمونیست آنها از یک سیستم غیرسرمایه داری برای تولید کالا و پرداخت دست مزد، حمایت میکنند.
جمعگرایی در جهان
کشورهای جنوب شرقی آسیا از نظر جمعگرایی امتیاز بسیار بالایی دارند. کشورهای مانند چین, ژاپن, هند و ... از نظر جمعگرایی بالاترین امتیاز را دارند ولی این تمام ماجرا نیست، داستان انسان مدرن از اینجا شروع میشود که این کشورها نیز روز به روز از جمعگرایی سنتی خود فاصله میگیرند و به طرف فردگرایی پیش میروند. تئوری اجتماع انبوه و فرهنگ انبود یکی از بزرگترین تئوریها در علوم اجتماعی محسوب میشود. تئوری اجتماع انبوه مورد توجه سی رایت میلز واقع شد اما بسیار قبل از او در قرن نوزدهم کیگارد و الکسی دو توکویل به شکلی نوظهور بدان پرداخته بودند. اجتماع انبوه اجتماعی است که همزمان و در مقیاس بالایی هر دو مبحث فردگرایی و جمع گرایی را دارا میباشد. در قرون وسطی حکومت و کلیسا کنترل چندانی بر روی اجتماعات محلی اعمال نمیکردند، مگر در موارد بحران یا به عنوان مثال موقع بروز جنگ. ظهور فناوری جدید و قدرت گرفتن دولتها و توسعه تشکیلات حکومتی از یک سو و همچنین افزایش شدید مهاجرت و فراهم آمدن تحرکات اجتماعی در قرن هیجدهم از سوی دیگر را میتوان سرآغازی برای متلاشی شدن اجتماعات محلی به عنوان آژانسهای کنترل و مهار کننده اخلاقی برشمرد.
کمکم با ظهور شهرنشینی مدرن, جهانی شدن و فناوری جدید اجتماعات انسانی کم رنگ شدند و باورهای منسجم گروهی جای خود را به انگاشتهای فردی افراد از محرکهای بیرونی و اجتماعی دادند. افراد دیگر رغبتی به همررنگی باگروه از خود نشان نمیدادند و پیوسته در پی مستقل ماندن از جریانات گروهی و اجباری و چه بسا دولتی و سازمان یافته بودند. شاید بتوان گفت، جا افتادن قوانینی که پس از حکومتهای کمونیستی و شکست آنها رخ داد (در رابطه با حفظ حقوق شهروندی فردگرایانه برای مالکیت خصوصی) به این روند سرعتی دو چندان بخشید و باعث شد که جوامع بشری آن خواب دیرینه برای یک پارچگی کامل را دیگر هیچگاه نبینند. پسآمد این جریانات اجتماعی و سیاسی نیز منجر به شکل گیری هرچه قدرتمندتر مکاتبی معتدل تر مانند تکثرگرایی (پلورالیسم) شد که برخلاف مکاتب پیشین که سعی در حذف صورت مسئله انسان و جاه طلبی او داشتند، اینبار دست به تعامل و رعایت حقوق فردی و اجتماعی همه نوع جریان، مکتب، فلسفه، دین، نژاد و هرچیز دیگری زدند .جهانی شدن نیز خود به خود خالق جریانی قدرتمند برای حرکت به سوی یک دهکده جهانی را فراهم آوردهاست که با پشت سر گذاشتن مرزهای بشری تمام انسانها را به سوی یک فرهنگ خاص سوق میدهد و طبق پیشبینی بسیاری از جامعه شناسان، این جریان ممکن است منجر به فردگرایی هرچه بیشتر گردد .
جمعگرایی اقتصادی
به طور کلی، جمعگرایی در مبحث اقتصاد به این امر توجه دارد که منافع مالکیت باید متوجه گروه باشد تا فرد. مفهوم مرکزی این بحث مربوط است به کمونها که با منافع شخصی دچار تضاد هستند. بسیاری تنها با توجه به مالکیت عمومی و جمعی به این نتیجه رسیدند که باید تولید را در ضمره مسائل عمومی قرار داد و این در حالی بود که حتی دیگر کالاها و خدمات نیز میبایست در این مبحث گنجانیده شوند. جمعگرایی اقتصادی دارای ارکان سازماندهندهای مانند دولت نیستند. مثلاً، آنارشیست کمونیستها عقیده به لغو براندازی دولتها دارند و معتقدند که سازماندهی و تولید کالاها میتواند براساس حمایت عمومی و نظارت عمومی برگزار شود.
دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی
هر کشور و یا تمدنی دارای این دوره گذار بودهاست و یا خواهد بود. بخصوص در زندگی پر سرعت امروزی این دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی سرعتی همانند نور به خود گرفتهاست. اما این دوره گذار با سن تقویمی کشورها و یا تمدنها رابطه مستقیمی ندارد، بلکه همان طور که پیشتر نیز گفته شدهاست، مربوط میشود به دوره شهرنشینی کشورها. کشورهای اروپایی و یا آمریکا سالهاست که این دوره گذار را پشت سرگذاشتهاند و از رهگذر همین گذار تا به حال قوانین بسیاری چه از نظر عرفی و چه از نظر قانونی برای تطابق انسان فردگرای امروزه با جامعه تایید و تصویب شدهاست.
اما کشورهایی مانند ایران که همکنون درگیر دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی هستند، به علت تازه بودن این امر و همچنین پیشرفته بودن قوانین جمعی و سنتی، دچار چالشهای بسیاری در طی گذار از این مسیر شدهاند. ایرانی جمعگرا در مواجهه با نسلهای جدید که احترامی برای قوانین و عرفهای سنتی قایل نیستند، دچار سرخوردگی عمیقی شدهاست زیرا خوشبختی دیرینهاش را از دست دادهاست. این امر امروزه با ظهور مشکلات مالی و معیشتی حاد, انحرافات اخلاقی، سست شدن پایه اعتقادات و... دیگر مشکلات روزمره مردم آمیخته گشتهاست و جامعهای سرخورده و افسرده را پدید آوردهاست. مردم به قوانین اجتماعی احترام نمیگذارند، کینهای عمیق بین قومیتها و همچنین ساکنان شهرها شکل گرفتهاست، انواع تمردهای اجتماعی و مدنی از قوانین حقوق بشر به صورتی قانونی و آشکار صورت میگیرد و.. همه و همه از مظاهر یکی از وجهههای گذار از جمعگرایی به فردگرایی هستند.
انتقادها از مفهوم فردگرایی و جمع گرایی
۱-نیاز به مفاهیمی دقیق تر: در انتقاد از مفهوم فردگرایی فیسک (۲۰۰۲) میگوید:
در مورد فردگرایی" با این نوع دسته بندی رینهولد مسنر، وان گوگ، مهامتا گاندی، مایکل جردن و آدولف هیتلر همگی به عنوان انسانهایی فردگرا در یک ستون قرار میگیرند"!
در مورد جمع گرایی نیز " این نوع دسته بندی تعهدات اجتماعی را با همه نوع گروه و شبکههای ارتباطی ترکیب میکند. در حالی که اشکالِ گوناگونی از جامعه وجود دارد و دلیلی ندارد که یک جامعه به دلیلِ تاکیدِ فرهنگی بر یک نوعِ رابطه، عضو پذیری و یا وظایف لزوماً ً سایر خصوصیاتِ دسته بندیِ اویزرمن را نیز دارا باشد.
۲- رابطهٔ فردگرایی و جمع گرایی: در سال ۱۹۹۳ توسطِ تیمِ تحقیقاتیِ تریاندیس و در سال ۱۹۹۶ توسط گلفاند، تریاندیس و چان، تحقیقاتِ هافس تد (۱۹۸۰ و ۱۹۸۳) را مورد حمله قرار داد. تریاندیس و همکارانش، به مشاهده ی درجاتِ مختلفِ فرد گرایی و جمع گرایی در فرهنگهای مختلف پرداختند. یافتهٔ کلیدی آنها این بود که فرد گرایی و جمع گرایی اساساً ً مستقل از یکدیگر بوده و با یکدیگر همبستگی ندارند! این یافته فرضِ هافستد مبنی بر وجودِ یک همبستگی کاملاً ً منفی بینِ فرد گرایی و جمع گرایی را رد میکرد.
جمعیت شاغل
جمعیت شاغل به تعداد افراد شاغل گفته میشود.
شاغل از دیدگاه مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفتهٔ آمارگیری حداقل یک ساعت کار کرده باشد یا به طور موقت کارش را ترک کرده باشد. مجموعهٔ افراد شاغل به دو بخش خوداشتغالان و مزدبگیران تقسیم میشود.
جمعیت فعال
جمعیت فعال به مجموع جمعیت بیکار و شاغل گفته میشود.
شهرنشینی
شهرنشینی کلاً در معنی زندگی یک جمعیت در شهرها بهکار میرود ولی معمولاً به افزایش شمار ساکنان شهرها نسبت به ساکنان روستایی یک کشور یا منطقه اشاره دارد.
شهرنشینی و افزایش آن، بر اقتصاد و محیط زیست یک منطقه تأثیر زیادی دارد. همچنین روحیات و شیوه زندگی مردم شهرنشین با گسترش شهرنشینی دستخوش دگرگونیهای نسبتاً زیادی میشود.
شهرنشینی بیرویه و گسترش پرشتاب پدیده شهرنشینی در بسیاری کشورها باعث بهوجود آمدن پدیدههایی همچون حاشیهنشینی، زاغهنشینی، تکدیگری، تشکیل شهرهای خوابگاهی، افزایش بیکاری و بزهکاری و مشکلات و ناسازگاریهای فرهنگی میشود.
توسعه فرهنگی
مفهوم توسعه فرهنگی عبارت است از دگرگونی که از طریق تراکم برگشت ناپذیر عناصر فرهنگی در یک جامعه معین صورت میپذیرد و بر اثر آن، جامعه کنترل موثرتری را بر محیط طبیعی و اجتماعی اعمال میکند. اصطلاح توسعه فرهنگی اولین بار توسط یونسکو در دهه ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ را دهه توسعه فرهنگی مینامند
تعریف یونسکو از توسعه فرهنگی
توسعه و پیشرفت زندگی یک جامعه با هدف تحقق ارزشهای فرهنگی، به صورتی که با واقعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد.
تاریخچه توسعه فرهنگی
بعد از جنگ جهانی دوم، تغییرات و تحولات وسیع و گسترده ای به ویژه در روابط میان کشورهای استعمارگر و استعمار شده به وجود آمد. بعد از آنکه متفکران و روشنفکران کشورهای در حال توسعه و جهان سوم در یک فرایند طولانی سعی و خطا، متوجه شدند که الگوی توسعه غربی، نمیتواند پاسخگوی دردها و نیازهای آنها باشد و نمیتواند به توسعه یافتگی بینجامد، به سوی سیاست "توسعه ی درون زا" روی آورند. در این خط مشی، به جای الگو گرفتن از فرهنگ مغرب زمین، بر فرهنگ و ارزش های خودی، بومی و ملی به عنوان نقطه آغازین هرگونه حرکت روبه جلو تاکید شده و الگویی توسعه غربی، یک الگویی وارداتی شمرده شد. از آن زمان به بعد، فرهنگ آهسته آهسته در کانون توجه قرار متفکران و برنامه ریزان جهان به ویژه در کشورهای در حال خیز قرار گرفت. در ادامه ی این فرایند،“یونسکو“سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد به صورت جدی تر وارد میدان شد و به عنوان مرکز اصلی طراحی و کارشناسی فرهنگ اقدامات خود را آغاز کرد. در اثر همین تلاش ها و کوشش ها و اقداماتی که یونسکو در دهه ی هفتاد قرن بیستم انجام داد برای اولین بار مفهوم“توسعه فرهنگی“پدید آمد و از اوایل دهه ی 1980 به بعد به صورت رسمی وارد ادبیات توسعه شد.
جایگاه و اهمیت توسعه ی فرهنگی
با گذشت زمان و گسترش اجتماعات توسعه یافته، مشکلات و ابعاد مخرب توسعه یافته هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم آشکارتر شد. ویرانی طبیعت، افزایش آلودگی های زیست محیطی، تداوم فقر و نابرابری های اجتماعی، شیوع فساد و ....از کارکردهای پنهان توسعه در کشورهای توسعه یافته به شمار آمده است. اما در کشورهای در حال توسعه، بعد از تلاش ها و صرف میلیاردها واحد پول ملی، گذشت زمان نشان داد که بسیاری از این کشورها نه تنها به توسعه دست نیافتند بلکه در وضعیت نابسامانی و پریشانی فرهنگی و سردرگمی سیاسی قرار گرفتند.البته فرایند شکست توسعه در کشورهای مختلف می تواند متفاوت باشد، مانند فقدان دولت کارآمد، عدم انباشت سرمایه ، عدم وجود نیروی انسانی و...اما آنچه به عنوان وجه مشترک در اکثر قریب به اتفاق این کشورها به عنوان عامل و دلیل اساسی می تواند مطرح باشد، این است که این کشورها به جای توسعه درون زا ، به توسعه ی بیرون زا روی آورند. به عبارت دیگر توسعه را مطابق فرهنگ، تاریخ و سنت های خود آغاز نکرده بلکه هر آنچه را که در غرب اتفاق افتاده بود، کاملاً الگو قرار دادند.کشورهای غربی بر ویرانه های سنت، مدرنیته و توسعه شکوفا شدند. به عبارت دیگرآنها با دستکاری در فرهنگ و سنت خودشان، توانستند مسیر تجدد را باز کنند و به توسعه دست یابند اما کشورهای دیگر از آنجا که فرهنگ و سنت شان با فرهنگ و سنت مغرب زمین متفاوت است، نمیتوانند گام به گام مانند آنها عمل نمایند. تقلید و پیروی از الگو و شاخص های توسعه ای که در غرب اتفاق افتاده به دلیل خاستگاه بیرونی و ماهیت طبقاتی نظام سرمایه داری و ناهماهنگی با ارزش های فرهنگ خودی ، در کشورهای توسعه نیافته موجب بروز تعارض روانی و بحران هویت فرهنگی شد.
کالبدشکافی توسعه فرهنگی
با مطالعه و بررسی نظریه ها و فعالیت های دهه ی70 و 80، یونسکو و کشورهای دیگر در خصوص توسعه ی فرهنگی، می توان گفت که توسعه ی فرهنگی؛ اولاً عبارت است ازایجاد تحول و خلق ارزش ها، روابط اخلاقی و هنجارهای مناسب که برای ارضای نیازهای آدمی، زمینه های لازم را در قالب اجتماع فراهم می کند. دوماً، توسعه فرهنگی مربوط به تغییر و تحولات فرهنگی در داخل یک مرزبندی سیاسی است نه معطوف به سطح بینالملل. سوماً، توسعه فرهنگی در دو بعد ایستایی و پویای مطرح است.
در بعد ایستایی، توسعه فرهنگی عبارت است از توزیع عادلانه ی امکانات و فرصت های فرهنگی برای تمام شهروندان .
در بعد پویایی معطوف به ایجاد تغییر و تحول در عناصر فرهنگ به منظور انطباق آن با شرایط زمانی و مکانی و در نتیجه پاسخ گو به نیازهای زمانه است.
ویژگی های توسعه فرهنگی
1. توسعه فرهنگی خاصیت ملی دارد و در درون هر کشور و جامعه ی خاص انجام می شود. به عبارت دیگر توسعه فرهنگی در هر کشور با کشورهای دیگر متفاوت است و کشورو جامعه می تواند مبتنی بر سنت های تاریخی خود، توسعه فرهنگی خاص خود را داشته باشد. بنابراین توسعه فرهنگی با “جهانی شدن فرهنگ“متفاوت است. 2. توسعه فرهنگی نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاریی فرهنگی، پژوهش های ژرف و تطبیقی است بدون این پژوهش ها اقدام فرهنگی، فاقد درونگری و بی بهره از غنای لازم خواهد بود. 3. توسعه فرهنگی مبتنی بر ارزش ها و اخلاق خاصی است. به عبارت دیگر در توسعه فرهنگی ارزش داوری های فرهنگی وجود دارد زیرا بر اساس تعاریف مورد توافق، جدا سازی فرهنگ از ارزش ها قابل تصور نخواهد بود. بنابراین در مفهوم توسعه پایدار{که فرهنگ رکن اساسی آن است} در واقع نوعی داوری ارزشی مبتنی بر فرهنگ، به رسمیت شناخته شد و توسعه در قالب آن مطرح شد.
شاخص های توسعه فرهنگی
از مجموع تعاریف و نظریه های که درباره ی توسعه فرهنگی بیان شد، می توان مهم ترین شاخص های توسعه فرهنگی را به قرار زیر برشمرد: 1. عقل گرایی و اهمیت دادن به نقش عقل 2. نگاه مثبت به دنیا و امور دنیوی 3. رویکرد تعاملی با دیگر فرهنگ ها 4. باور به آزادی بیان
keywords : خانه سرود،سایت خانه سرود،مقاله های اینترنتی
به تعداد افرادی که در یک کشور، استان، شهرستان، بخش، دهستان، شهر و روستا، و به طور خلاصه در یک سکونتگاه و مکان مرزدار زندگی میکنند جَمعیَّت گفته میشود. جمعیت افزایش و کاهش میابد. اگر تعداد افرادی که متولد میشوند بیشتر از افرادی که میمیرند باشد جمعیت افزایش و اگر تعداد افرادی که میمیرند بیشتر باشد جمعیت کاهش میابد.

جامعه
انسانها برای ارضای نیازهایشان با دیگران تعامل اجتماعی دارند. در اصطلاح جامعهشناسی به مجموعهای از انسانها که با هم تعامل اجتماعی پایدار دارند، جامعه گفته میشود. در درون جامعه، به دلیل وجود علایق مختلف انسانها و گروهها، تضادهای اجتماعی وجود دارند؛ اما با وجود تضاد تعادل و ثبات جامعه حفظ میگردد. در جامعه افراد نقشهای گوناگونی را میپذیرند و به همان نسبت از مزایای اجتماعی مختلفی بهرهمند میشوند.
جمعیت جهان
جمعیت جهان به کلّ تعداد افراد بشر بر روی زمین در مقطعی از زمان گویند. جمعیت کره زمین بر اساس برآورد اداره آمار آمریکا در اکتبر ۲۰۱۲ بیش از ۷ میلیارد و ۴۶ میلیون نفر برآورد میشود.
جمعیت جهان از هنگام پایان قحطی بزرگ و مرگ سیاه (همهگیری طاعون) در سال ۱۳۵۰ رشد سریعی را آغاز کرد و از جمعیت حدود ۳۷۰ میلیون تا مقدار فعلی افزایش یافت. رشد جمعیت سالانه برای مدت کوتاهی در دهه ۱۹۵۰ و برای مدت طولانیتری در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به بالاتر از ۱٫۸ درصد رسید و در سال ۱۹۶۳ حداکثر رشد ۲٫۳ درصدی را تجربه کرد. شتاب نرخ رشد جمعیت پس از آن رو به کاهش تا سال ۲۰۱۱ به ۱٫۱ درصد رسیده است. در این سال حدود ۱۳۴ میلیون نفر به دنیا آمده و ۵۰ میلیون نفر درگذشتند. پیشبینی میشود در سالهای آینده میزان تولد در همین رقم ثابت بماند اما میزان مرگ و میر افزایش یافته و تا سال ۲۰۴۰ به ۸۰ میلیون نفر در سال برسد.
جمعگرایی
جمع گرایی (به انگلیسی: Collectivism) واژه ایست که بر نوع تعامل رفتاری بین افراد، گروهها و یا اقوام مختلف اطلاق میشود که بر رفتار گروهی و تعامل گروهی استوار میشود. جمعگرایی نقطهٌ مقابل فردگرایی میباشد. جمعگرایی بر جامعه و گروه متمرکز میشود در حالی که فردگرایی بر فرد و خواستههای شخصی او استوار است. جمعگرایی بر اساس همین گروه گرا بودن، خواستار کسب هویت از جمع و رفتار طبق الگوهای از پیش تعیین شدهٌ جمعی است و خودانگاشتهای گروهی، خودانگاشتهای فردی اعضا را به وجود میآورند. از جمله شاخصههای جوامع جمعگرا مراسم گروهی, رقصهای دسته جمعی, پدرسالاری و یا پیرسالاری و.. میباشد و به طور کل جوامع جمعگرا خشنود تر از جوامع فردگرا هستند زیرا بسیاری از اصول زندگی خود را تایید شده در دسترس دارند و نیازی به فهم و اثبات دوبارهً آنها ندارند. در مقابل جوامع فردگرا، بر اصول فردی و چه بسا منافع فردی اهمیت میدهند و این اهمیت به هویت فردی، باعث میشود فرد بسیار تکمیل شده تر از جوامع جمعگرا بار بیاید .گروهی جمعگرایی را در ارتباط با پدیدههای «همه با هم گرایی» و یا «گروهی گرایی» میدانند و «کل گرایی» این دو نظریه به صورت نوعی انسجام بسیار بالای ساختاری، آن را غیرقابل تفکیک مینماید.
اغلب پنداشته میشود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست میباشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فرد گرا همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آنهایی که در فرهنگِ جمع گرا زندگی میکنند همگی جمع گرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی میکنند فرد محور هستند. در فرهنگهای جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً ً مستقیم وجود ندارد.
ویژگیهای شخصیتی
اهداف گروهی در مقابل اهداف فردی اولویت دارند
هنجارها و ارزشها از طریق گروه مرجع. یا سنت و عرف تعیین میشوند
رضایت گروه و اکثریت اهمیت دارد
باورهای فرد توسط جمع تعیین میشوند
وابستگی بین اعضاء علقههای بین فردی و تجانس گروهی مهم هستند
از راهبردهای غیر مستقیم و اصل حفظ ظاهر در شرایط بحرانی استفاده میشود
رابطه اعضاء تنگاتنگ است
روابط اجتماعی بین اعضاء اجباری بوده و اندازه گروه بزرگتر است
ورود و خروج به گروه به سادگی انجام نمیگیرد
دوستیها و رفاقتها از عمق و استحکام بیشتری برخورداراست
جمعگرایی سیاسی
روسو در کتاب معروف خود قرارداد اجتماعی مثالی از سیاسیون جمعگرا ارایه دادهاست که در آن به این امر اشاره میکند که جوامع انسانی براساس یک قرارداد ضمنی بین جامعه و اعضای جامعه سازماندهی میشوند و اصطلاح بیان کننده این قرارداد عباراتی مانند قدرت دولتی، حقوق و مسئولیت شهروندان فردگرا و... میباشد که بر اساس «اراده عمومی» انتخاب میشوند .بیشتر این جملات و اصطلاحات توسط جامعه شناسان و فیلسوفانی مانند مارکس و هگل القا شدهاست.
با توجه به گفتههای مویرا گرانت، فلسفه سیاسی جمعگرایی به هرنوع فلسفهای که در آن نقش گروه (گروه مدرسه، بازی، همکلاسی، نژادی، ملی و...) پر رنگ تر از نقش فردی افراد باشد باز میگردد. با توجه به بریتانیکا «جمعگرایی در قرن بیستم معانی و اصطلاحات مختلفی را به خودگرفت گاهی در جلد سوسیالیسم و کمونیسم شد و گاه نیز در جلد فاشیسم فرو رفت. آخرین جنبش جمعگرایی, سوشیال دموکراسی است که به دنبال کاهش بی عدالتی موجود در سرمایه داری بی قید و بند با توسل به مقررات و قوانین دولتی، به اشتراک گیری حقوقی و قوانین مالکیت خصوصی و عمومی میپردازد. در سیستم سوسیالیستی اقتصاد جمعگرایانه، یک بینش برای به حداکثر رساندن منافع جمعی و داراییها را با توسل به حداقل مالکیت خصوصی شخصی و حداکثر برنامه ریزی اقتصادی توسط دولت را عنوان میکند. به هر حال، جمعگرایی سیاسی به صورتی مداوم و جدی توسط دولتها پشتیبانی نمیگردد و شاید اصلاً ضرورتی در این کار نباشد.
در این بین یک تفاوت اساسی موجود است که بین تعریف آنارشیستها از جمعگرایی و اینکه خود را جمعگرا معرفی میکنند برمی گردد. تفاوت اساسی آنارشیستها با کمونیستها در تعریف آنها بر سر جمعگرایی، از اینجا شروع میشود که کمونیستها مالکیت خصوصی را انکار کرده و در پی برچیدن آن پیش رفتهاند ولی آنارشیستها، با اینکه مالکیت خصوصی را مرجه نمیدانند، خواستار غیرمتمرکز اداره کردن داراییهای عمومی هستند که این مخالف اصول کمونهای کمونیستی است. بااین وجود، برخلاف آنارشیست کمونیست آنها از یک سیستم غیرسرمایه داری برای تولید کالا و پرداخت دست مزد، حمایت میکنند.
جمعگرایی در جهان
کشورهای جنوب شرقی آسیا از نظر جمعگرایی امتیاز بسیار بالایی دارند. کشورهای مانند چین, ژاپن, هند و ... از نظر جمعگرایی بالاترین امتیاز را دارند ولی این تمام ماجرا نیست، داستان انسان مدرن از اینجا شروع میشود که این کشورها نیز روز به روز از جمعگرایی سنتی خود فاصله میگیرند و به طرف فردگرایی پیش میروند. تئوری اجتماع انبوه و فرهنگ انبود یکی از بزرگترین تئوریها در علوم اجتماعی محسوب میشود. تئوری اجتماع انبوه مورد توجه سی رایت میلز واقع شد اما بسیار قبل از او در قرن نوزدهم کیگارد و الکسی دو توکویل به شکلی نوظهور بدان پرداخته بودند. اجتماع انبوه اجتماعی است که همزمان و در مقیاس بالایی هر دو مبحث فردگرایی و جمع گرایی را دارا میباشد. در قرون وسطی حکومت و کلیسا کنترل چندانی بر روی اجتماعات محلی اعمال نمیکردند، مگر در موارد بحران یا به عنوان مثال موقع بروز جنگ. ظهور فناوری جدید و قدرت گرفتن دولتها و توسعه تشکیلات حکومتی از یک سو و همچنین افزایش شدید مهاجرت و فراهم آمدن تحرکات اجتماعی در قرن هیجدهم از سوی دیگر را میتوان سرآغازی برای متلاشی شدن اجتماعات محلی به عنوان آژانسهای کنترل و مهار کننده اخلاقی برشمرد.
کمکم با ظهور شهرنشینی مدرن, جهانی شدن و فناوری جدید اجتماعات انسانی کم رنگ شدند و باورهای منسجم گروهی جای خود را به انگاشتهای فردی افراد از محرکهای بیرونی و اجتماعی دادند. افراد دیگر رغبتی به همررنگی باگروه از خود نشان نمیدادند و پیوسته در پی مستقل ماندن از جریانات گروهی و اجباری و چه بسا دولتی و سازمان یافته بودند. شاید بتوان گفت، جا افتادن قوانینی که پس از حکومتهای کمونیستی و شکست آنها رخ داد (در رابطه با حفظ حقوق شهروندی فردگرایانه برای مالکیت خصوصی) به این روند سرعتی دو چندان بخشید و باعث شد که جوامع بشری آن خواب دیرینه برای یک پارچگی کامل را دیگر هیچگاه نبینند. پسآمد این جریانات اجتماعی و سیاسی نیز منجر به شکل گیری هرچه قدرتمندتر مکاتبی معتدل تر مانند تکثرگرایی (پلورالیسم) شد که برخلاف مکاتب پیشین که سعی در حذف صورت مسئله انسان و جاه طلبی او داشتند، اینبار دست به تعامل و رعایت حقوق فردی و اجتماعی همه نوع جریان، مکتب، فلسفه، دین، نژاد و هرچیز دیگری زدند .جهانی شدن نیز خود به خود خالق جریانی قدرتمند برای حرکت به سوی یک دهکده جهانی را فراهم آوردهاست که با پشت سر گذاشتن مرزهای بشری تمام انسانها را به سوی یک فرهنگ خاص سوق میدهد و طبق پیشبینی بسیاری از جامعه شناسان، این جریان ممکن است منجر به فردگرایی هرچه بیشتر گردد .
جمعگرایی اقتصادی
به طور کلی، جمعگرایی در مبحث اقتصاد به این امر توجه دارد که منافع مالکیت باید متوجه گروه باشد تا فرد. مفهوم مرکزی این بحث مربوط است به کمونها که با منافع شخصی دچار تضاد هستند. بسیاری تنها با توجه به مالکیت عمومی و جمعی به این نتیجه رسیدند که باید تولید را در ضمره مسائل عمومی قرار داد و این در حالی بود که حتی دیگر کالاها و خدمات نیز میبایست در این مبحث گنجانیده شوند. جمعگرایی اقتصادی دارای ارکان سازماندهندهای مانند دولت نیستند. مثلاً، آنارشیست کمونیستها عقیده به لغو براندازی دولتها دارند و معتقدند که سازماندهی و تولید کالاها میتواند براساس حمایت عمومی و نظارت عمومی برگزار شود.
دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی
هر کشور و یا تمدنی دارای این دوره گذار بودهاست و یا خواهد بود. بخصوص در زندگی پر سرعت امروزی این دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی سرعتی همانند نور به خود گرفتهاست. اما این دوره گذار با سن تقویمی کشورها و یا تمدنها رابطه مستقیمی ندارد، بلکه همان طور که پیشتر نیز گفته شدهاست، مربوط میشود به دوره شهرنشینی کشورها. کشورهای اروپایی و یا آمریکا سالهاست که این دوره گذار را پشت سرگذاشتهاند و از رهگذر همین گذار تا به حال قوانین بسیاری چه از نظر عرفی و چه از نظر قانونی برای تطابق انسان فردگرای امروزه با جامعه تایید و تصویب شدهاست.
اما کشورهایی مانند ایران که همکنون درگیر دوره گذار از جمعگرایی به فردگرایی هستند، به علت تازه بودن این امر و همچنین پیشرفته بودن قوانین جمعی و سنتی، دچار چالشهای بسیاری در طی گذار از این مسیر شدهاند. ایرانی جمعگرا در مواجهه با نسلهای جدید که احترامی برای قوانین و عرفهای سنتی قایل نیستند، دچار سرخوردگی عمیقی شدهاست زیرا خوشبختی دیرینهاش را از دست دادهاست. این امر امروزه با ظهور مشکلات مالی و معیشتی حاد, انحرافات اخلاقی، سست شدن پایه اعتقادات و... دیگر مشکلات روزمره مردم آمیخته گشتهاست و جامعهای سرخورده و افسرده را پدید آوردهاست. مردم به قوانین اجتماعی احترام نمیگذارند، کینهای عمیق بین قومیتها و همچنین ساکنان شهرها شکل گرفتهاست، انواع تمردهای اجتماعی و مدنی از قوانین حقوق بشر به صورتی قانونی و آشکار صورت میگیرد و.. همه و همه از مظاهر یکی از وجهههای گذار از جمعگرایی به فردگرایی هستند.
انتقادها از مفهوم فردگرایی و جمع گرایی
۱-نیاز به مفاهیمی دقیق تر: در انتقاد از مفهوم فردگرایی فیسک (۲۰۰۲) میگوید:
در مورد فردگرایی" با این نوع دسته بندی رینهولد مسنر، وان گوگ، مهامتا گاندی، مایکل جردن و آدولف هیتلر همگی به عنوان انسانهایی فردگرا در یک ستون قرار میگیرند"!
در مورد جمع گرایی نیز " این نوع دسته بندی تعهدات اجتماعی را با همه نوع گروه و شبکههای ارتباطی ترکیب میکند. در حالی که اشکالِ گوناگونی از جامعه وجود دارد و دلیلی ندارد که یک جامعه به دلیلِ تاکیدِ فرهنگی بر یک نوعِ رابطه، عضو پذیری و یا وظایف لزوماً ً سایر خصوصیاتِ دسته بندیِ اویزرمن را نیز دارا باشد.
۲- رابطهٔ فردگرایی و جمع گرایی: در سال ۱۹۹۳ توسطِ تیمِ تحقیقاتیِ تریاندیس و در سال ۱۹۹۶ توسط گلفاند، تریاندیس و چان، تحقیقاتِ هافس تد (۱۹۸۰ و ۱۹۸۳) را مورد حمله قرار داد. تریاندیس و همکارانش، به مشاهده ی درجاتِ مختلفِ فرد گرایی و جمع گرایی در فرهنگهای مختلف پرداختند. یافتهٔ کلیدی آنها این بود که فرد گرایی و جمع گرایی اساساً ً مستقل از یکدیگر بوده و با یکدیگر همبستگی ندارند! این یافته فرضِ هافستد مبنی بر وجودِ یک همبستگی کاملاً ً منفی بینِ فرد گرایی و جمع گرایی را رد میکرد.
جمعیت شاغل
جمعیت شاغل به تعداد افراد شاغل گفته میشود.
شاغل از دیدگاه مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفتهٔ آمارگیری حداقل یک ساعت کار کرده باشد یا به طور موقت کارش را ترک کرده باشد. مجموعهٔ افراد شاغل به دو بخش خوداشتغالان و مزدبگیران تقسیم میشود.
جمعیت فعال
جمعیت فعال به مجموع جمعیت بیکار و شاغل گفته میشود.
شهرنشینی
شهرنشینی کلاً در معنی زندگی یک جمعیت در شهرها بهکار میرود ولی معمولاً به افزایش شمار ساکنان شهرها نسبت به ساکنان روستایی یک کشور یا منطقه اشاره دارد.
شهرنشینی و افزایش آن، بر اقتصاد و محیط زیست یک منطقه تأثیر زیادی دارد. همچنین روحیات و شیوه زندگی مردم شهرنشین با گسترش شهرنشینی دستخوش دگرگونیهای نسبتاً زیادی میشود.
شهرنشینی بیرویه و گسترش پرشتاب پدیده شهرنشینی در بسیاری کشورها باعث بهوجود آمدن پدیدههایی همچون حاشیهنشینی، زاغهنشینی، تکدیگری، تشکیل شهرهای خوابگاهی، افزایش بیکاری و بزهکاری و مشکلات و ناسازگاریهای فرهنگی میشود.
توسعه فرهنگی
مفهوم توسعه فرهنگی عبارت است از دگرگونی که از طریق تراکم برگشت ناپذیر عناصر فرهنگی در یک جامعه معین صورت میپذیرد و بر اثر آن، جامعه کنترل موثرتری را بر محیط طبیعی و اجتماعی اعمال میکند. اصطلاح توسعه فرهنگی اولین بار توسط یونسکو در دهه ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ را دهه توسعه فرهنگی مینامند
تعریف یونسکو از توسعه فرهنگی
توسعه و پیشرفت زندگی یک جامعه با هدف تحقق ارزشهای فرهنگی، به صورتی که با واقعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد.
تاریخچه توسعه فرهنگی
بعد از جنگ جهانی دوم، تغییرات و تحولات وسیع و گسترده ای به ویژه در روابط میان کشورهای استعمارگر و استعمار شده به وجود آمد. بعد از آنکه متفکران و روشنفکران کشورهای در حال توسعه و جهان سوم در یک فرایند طولانی سعی و خطا، متوجه شدند که الگوی توسعه غربی، نمیتواند پاسخگوی دردها و نیازهای آنها باشد و نمیتواند به توسعه یافتگی بینجامد، به سوی سیاست "توسعه ی درون زا" روی آورند. در این خط مشی، به جای الگو گرفتن از فرهنگ مغرب زمین، بر فرهنگ و ارزش های خودی، بومی و ملی به عنوان نقطه آغازین هرگونه حرکت روبه جلو تاکید شده و الگویی توسعه غربی، یک الگویی وارداتی شمرده شد. از آن زمان به بعد، فرهنگ آهسته آهسته در کانون توجه قرار متفکران و برنامه ریزان جهان به ویژه در کشورهای در حال خیز قرار گرفت. در ادامه ی این فرایند،“یونسکو“سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد به صورت جدی تر وارد میدان شد و به عنوان مرکز اصلی طراحی و کارشناسی فرهنگ اقدامات خود را آغاز کرد. در اثر همین تلاش ها و کوشش ها و اقداماتی که یونسکو در دهه ی هفتاد قرن بیستم انجام داد برای اولین بار مفهوم“توسعه فرهنگی“پدید آمد و از اوایل دهه ی 1980 به بعد به صورت رسمی وارد ادبیات توسعه شد.
جایگاه و اهمیت توسعه ی فرهنگی
با گذشت زمان و گسترش اجتماعات توسعه یافته، مشکلات و ابعاد مخرب توسعه یافته هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم آشکارتر شد. ویرانی طبیعت، افزایش آلودگی های زیست محیطی، تداوم فقر و نابرابری های اجتماعی، شیوع فساد و ....از کارکردهای پنهان توسعه در کشورهای توسعه یافته به شمار آمده است. اما در کشورهای در حال توسعه، بعد از تلاش ها و صرف میلیاردها واحد پول ملی، گذشت زمان نشان داد که بسیاری از این کشورها نه تنها به توسعه دست نیافتند بلکه در وضعیت نابسامانی و پریشانی فرهنگی و سردرگمی سیاسی قرار گرفتند.البته فرایند شکست توسعه در کشورهای مختلف می تواند متفاوت باشد، مانند فقدان دولت کارآمد، عدم انباشت سرمایه ، عدم وجود نیروی انسانی و...اما آنچه به عنوان وجه مشترک در اکثر قریب به اتفاق این کشورها به عنوان عامل و دلیل اساسی می تواند مطرح باشد، این است که این کشورها به جای توسعه درون زا ، به توسعه ی بیرون زا روی آورند. به عبارت دیگر توسعه را مطابق فرهنگ، تاریخ و سنت های خود آغاز نکرده بلکه هر آنچه را که در غرب اتفاق افتاده بود، کاملاً الگو قرار دادند.کشورهای غربی بر ویرانه های سنت، مدرنیته و توسعه شکوفا شدند. به عبارت دیگرآنها با دستکاری در فرهنگ و سنت خودشان، توانستند مسیر تجدد را باز کنند و به توسعه دست یابند اما کشورهای دیگر از آنجا که فرهنگ و سنت شان با فرهنگ و سنت مغرب زمین متفاوت است، نمیتوانند گام به گام مانند آنها عمل نمایند. تقلید و پیروی از الگو و شاخص های توسعه ای که در غرب اتفاق افتاده به دلیل خاستگاه بیرونی و ماهیت طبقاتی نظام سرمایه داری و ناهماهنگی با ارزش های فرهنگ خودی ، در کشورهای توسعه نیافته موجب بروز تعارض روانی و بحران هویت فرهنگی شد.
کالبدشکافی توسعه فرهنگی
با مطالعه و بررسی نظریه ها و فعالیت های دهه ی70 و 80، یونسکو و کشورهای دیگر در خصوص توسعه ی فرهنگی، می توان گفت که توسعه ی فرهنگی؛ اولاً عبارت است ازایجاد تحول و خلق ارزش ها، روابط اخلاقی و هنجارهای مناسب که برای ارضای نیازهای آدمی، زمینه های لازم را در قالب اجتماع فراهم می کند. دوماً، توسعه فرهنگی مربوط به تغییر و تحولات فرهنگی در داخل یک مرزبندی سیاسی است نه معطوف به سطح بینالملل. سوماً، توسعه فرهنگی در دو بعد ایستایی و پویای مطرح است.
در بعد ایستایی، توسعه فرهنگی عبارت است از توزیع عادلانه ی امکانات و فرصت های فرهنگی برای تمام شهروندان .
در بعد پویایی معطوف به ایجاد تغییر و تحول در عناصر فرهنگ به منظور انطباق آن با شرایط زمانی و مکانی و در نتیجه پاسخ گو به نیازهای زمانه است.
ویژگی های توسعه فرهنگی
1. توسعه فرهنگی خاصیت ملی دارد و در درون هر کشور و جامعه ی خاص انجام می شود. به عبارت دیگر توسعه فرهنگی در هر کشور با کشورهای دیگر متفاوت است و کشورو جامعه می تواند مبتنی بر سنت های تاریخی خود، توسعه فرهنگی خاص خود را داشته باشد. بنابراین توسعه فرهنگی با “جهانی شدن فرهنگ“متفاوت است. 2. توسعه فرهنگی نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاریی فرهنگی، پژوهش های ژرف و تطبیقی است بدون این پژوهش ها اقدام فرهنگی، فاقد درونگری و بی بهره از غنای لازم خواهد بود. 3. توسعه فرهنگی مبتنی بر ارزش ها و اخلاق خاصی است. به عبارت دیگر در توسعه فرهنگی ارزش داوری های فرهنگی وجود دارد زیرا بر اساس تعاریف مورد توافق، جدا سازی فرهنگ از ارزش ها قابل تصور نخواهد بود. بنابراین در مفهوم توسعه پایدار{که فرهنگ رکن اساسی آن است} در واقع نوعی داوری ارزشی مبتنی بر فرهنگ، به رسمیت شناخته شد و توسعه در قالب آن مطرح شد.
شاخص های توسعه فرهنگی
از مجموع تعاریف و نظریه های که درباره ی توسعه فرهنگی بیان شد، می توان مهم ترین شاخص های توسعه فرهنگی را به قرار زیر برشمرد: 1. عقل گرایی و اهمیت دادن به نقش عقل 2. نگاه مثبت به دنیا و امور دنیوی 3. رویکرد تعاملی با دیگر فرهنگ ها 4. باور به آزادی بیان
keywords : خانه سرود،سایت خانه سرود،مقاله های اینترنتی